از مرداد ماه سال 1388 این وبلاگ به آدرس
۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه
۱۳۸۸ تیر ۳۰, سهشنبه
پیام تسلیت برای آقای آروین صداقت کیش
با سلام
وبلاگ آرپژ در گذشت مادر بزرگوارتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماید.
۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه
عرض تسلیت به دو هنرمند فرهیخته،آقایان رامین جزایری و غلام رضا میر هاشمی
با سلام:
وبلاگ آرپژ این ضایعه دردناک و مصیبت وارده را به شما و خانواده ی محترمتان تسلیت عرض می نماید و از درگاه خداوند منان برای شما دو هنرمند گرامی صبر و شکیبایی مسئلت می نماید.
۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه
جناب آقای میرحسین موسوی
از آنجا که هنرمند واقعی در جهت رسانیدن جامعه به اهداف و آرمانهای انسانی تمامی قوای خود را مصروف تعالی فرهنگ جامعه خود می نماید ، لذا انتظار میرود که درعرصه های حرکات خود جوش و مردمی خاموشی نگزیده و درجهت نیل به رسالت یاد شده ، شفافیت آرمانهای خود را صریحا بیان کند. درهمین راستا ارکستر ملل به عنوان نهادی فرهنگی و غیر سیاسی ضمن اعلام حمایت معنوی از جنابعالی و آرزوی موفقیت برای شما در عرصه انتخابات سرود ایران جوان ( وطنم وطنم ) را که مدتی است به عنوان اثری شنیداری جهت تهییج روحیات ملی – میهنی توسط ستاد انتخاباتی شما مورد استفاده قرار می گیرد به طور رسمی به جنابعالی تقدیم میدارد. باشد که این یادگار، دست های مودت اهالی فرهنگ و سیاست را در هم بفشرد.
ارکستر ملل
قضیه از این قرار است «در خدمت و خیانت»
جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می شکند بازارش
اگر رادیو با آن قدمت هشتاد ساله اش در ایران و تلویزیون با آن قدمت شصت و اندی ساله اش ادعای نجابت، پاکی و صداقت می کنند و می بینیم که گاه جور دیگری از آب در می آید، چه معامله ای با آن خواهیم کرد؟ دشنامش می دهیم یا پوزخند می زنیم و می گذریم؟ قبل از این که به پاسخ این پرسش ها پی برده باشم، فقط این را می دانم که هر دو (رادیو و تلویزیون) به برخی از ما نارو زده اند و البته این سرگذشت آن نارویی است که من پس از ماه ها سکوت می نویسمش. می نویسم و اگر علاج نکند، حداقل روشن خواهد کرد.
قصد ندارم وصف به خاطر خود وصف کنم که می خواهم برای روایت، این وصف را انجام دهم و بدون هیچ تشریفاتی روایت خواهم کرد. ما که لباس غربی ها را به تن نکرده ایم و در سلسله مراتب فرهنگ های غربی دست به دست نشده ایم، که بی آن که مستعمره باشیم، گاه شلاق استعمار غربی ها را بر گرده ی خود حس کنیم.
چند سال قبل در پی فعالیتی که در زمینه ی سرود ها و تصنیف های ملی میهنی انجام می دادم، دوستی ملودی ای از «لومر» را به نام «سلام شاهی» در اختیارم گذاشت. من این اثر را برای ارکستر سمفونیک و سازهای ایرانی تنظیم کردم (دوست دیگرم آقای بیضایی نیز هم زمان این کار را انجام دادند). من بر اساس آن ملودی اثری خلق کردم که آغشته به ارکستراسیون، هارمونی و استراکچری جدید بود، رنگ و بوی امروزی داشت، لحن شخصی مرا گرفته بود و فکر آمیخته شدنش با شعر را نیز با عزیزم استاد بیژن ترقی در میان گذاشتم و نهایتاً اثری شد که مورد اقبال عام و خاص قرار گرفت. صد و سی نوازنده و گروه کر در لوای ارکستر ملل همه با هم و یک صدا این اثر را اجرا کردند و در این میان سه تک خوان نیز حضور داشتند که هر یک با صدای خود لحنی به آن بخشیدند.
ملودی ای که صد سال پیش هم اجرا شده بود، یعنی همان زمانی که تصنیف های ارزشمندی چون «از خون جوانان وطن» (عارف قزوینی) و ... هم اجرا می شدند و با اقبال عمومی هم رو به رو بوده اند. صد سال پیش، ملودی لومر هم اجرا شد و مانند ده ها اثر دیگر هیچ محلی از اعراب نداشت. حدود صد سال بعد این اثر، که فی الذاته ملودی ای خام است، بازسازی و بارور می شود، شعر در کنار آن قرار می گیرد، ماه ها روی آن زحمت کشیده می شود و بیش از صد نفر شب و روز روی آن کار می کنند و در لحظات آخر تک خوانی می آید و مانند سایر عوامل اجرایی یک ارکستر می ایستد، در دو، سه جلسه تمرین ارکستر را مانند سایرین همراهی می کند و در لحظات آخر قصد دارد آن را ببلعد. امکان داشت از میان ده ها تک خوان یکی در جای دیگری باشد و درست برحسب تصادف یک نفر می آید و البته آن چیزی را می خواند که آهنگ ساز و رهبر ارکستر از او خواسته است و بعد می خواهد صاحب کار شود و این اجازه را رادیو و تلویزیون به صورت غیر مستقیم به او می دهند. من این را خیانت می دانم.
ارکستر «ملل» قرار بود به نام ارکستر «تخت جمشید» در کنار خواننده ی بزرگی چون محمدرضا شجریان در تخت جمشید کنسرتی را اجرا کند. استاد شجریان در نشستی دلایلی برای عدم همکاری با ارکستر اعلام کرد (که هیچ ربطی به ماهیت ارکستر ملل نداشت) که برای من قابل احترام بود و بالاخره این سعادت نصیب ارکستر نشد. به دلایل متعدد امکان حضور در تخت جمشید هم فراهم نشد. ماه رمضان در پیش بود. نوازندگان همراه ما از کشور ارمنستان قصد بازگشت داشتند و ما به ناچار می بایست حاصل تمریناتمان را به اجرا می گذاشتیم. به تالار وحدت رضایت دادیم و باید خواننده ای را در لحظات پایانی جایگزین می کردیم. چندین نفر پیشنهاد شدند. علیرضا قربانی را انتخاب کردیم، اما شرایط حضور ما در تالار وحدت به گفته ی یکی از مدیران وقت تالار در صورتی فراهم می شد که اولاً با شخصی به نام قربانی همکاری نکنیم (به دلیل مشکلاتی که آن زمان تالار با قربانی پیدا کرده بود) و بعد این که از خواننده ای به نام عقیلی استفاده کنیم. صدای آقای عقیلی را شنیدیم و قرار شد که این همکاری صورت گیرد. در اجرای بعد نیز به اصرار اسپانسر مجدداً مجبور به همکاری با آقای عقیلی شدیم و البته لازم به ذکر است که اجرای این اثر تحت عنوان «نخستین سرود ملی ایران» یا با نام «ایران جوان» و همین طور با نام «وطنم، وطنم» با اجرای آقایان حسین علیشاپور و سینا سرلک نیز به اجرا در آمده است و ارکستر بهترین اجرای خود را از این اثر با آقای علیشاپور انجام داده است.
بنا به درخواست دوستانم در رادیو اجرای این اثر را با ارکستر ملل به همراه آقای عقیلی در اختیار آنان قرار دادم، تنها به این دلیل که از ضبط بهتری برخوردار بود و از همان ابتدا تنها درخواست من از اهالی صدا و سیما این بود که حداقل حقوق معنوی آن رعایت شود. نه تنها رادیو و تلویزیون به عهد خود وفا نکردند که حتا اثر را به نام خواننده ی آن معرفی می کنند. مجری،تهیه کننده و نویسندهای که هنوز در این حد آگاهی قرار نگرفته است که اثر را به نام مؤلف بخواند، باید در حضور خود تردید کند. فرهنگ سازی را به دست چه کسانی سپرده اید؟ اثری متعلق به آقای وزیری است، به نام خواننده معرفی می شود، متعلق به آقای خالقی ست، همین طور، متعلق به آقایان پایور، علیزاده و مشکاتیان است نیز همچنین. مجری ای که هنوز تفاوت بین خالق و خواننده را نمی داند، تفاوت بین مؤلف و اجرا کننده را نمی شناسد، چگونه حق فرهنگ یک ملت را از طریق رسانه ادا می کند؟ وقتی دوست عزیزم، علیرضا جواهری، فریاد می زند که جلوی این خواننده سالاری را بگیرید، حکایت از همین ماجرا دارد. خواننده مانند سایر نوازندگان - که برخلاف خواننده همیشه نادیده گرفته می شوند- یک اجرا کننده است. آیا به یاد دارید در کنار بنان چه نوازندگان زبردستی آن آوای دل انگیز را جان می بخشیدند؟ آیا به یاد دارید خالق اثر «من از روز ازل» چه کسی ست؟ من به مجریان صدا و سیما یادآوری می کنم که نام مرتضا محجوبی را به یاد بسپارند و همچنین به یاد داشته باشند که به هیچ وجه حق توهین به خالقین موسیقی و هیچ هنر دیگری را ندارند. اینان همان کسانی هستند که پسوند استاد را تنها برای خوانندگان به کار می برند و تصور می کنند که آهنگ سازان و نوازندگان کارگزار خوانندگان اند. سازمانی که خود را موظف به رعایت حقوق مادی مؤلف نمی داند، از دیدگاه اخلاقی موظف است که حقوق معنوی او را رعایت کند. من همین جا اعلام می کنم که اثر «ایران جوان» متعلق به «ارکستر ملل» است و به ملت ایران نیز تعلق دارد؛ و تنها در صورتی که به نام مؤلف و خالق آن معرفی گردد، حق پخش آن از صدا و سیما مجاز است، من بر این اساس آن را به امانت در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته ام. خیانت در امانت نکنید.
اولين سرود ملي ايران اثر كيست؟
در خصوص لزوم رعایت قوانین کپی رایت و ارج نهادن به حقوق مادی هنرمندان، سال هاست که همگی از جمله منتقدین، هنرمندان و مسؤولان گفته ایم و شنیده ایم هرچند اخیرا راهکارهایی در این خصوص ارائه و در بخش تکثیر غیر قانونی فیلم های سینمایی به صورت اجرایی در آمده است؛ لیکن هنوز هم به جایگاه واقعی حفظ حرمت آثار هنری به گونه ای شایسته دست نیافتهایم.
اما در بحث حقوق معنوی هنرمندان پایبندی به اخلاق هنری از سوی جامعه ی هنرمندان میتواند پایان بخش بحث هایی نظیر عنوان این نوشتار باشد.
اولین سرود ملی ایران در سال 1273 هجری شمسی توسط "ژان باتیست لومر" نوشته و در همان زمان توسط ارکستر سازهای بادی مدرسه ی نظام به اجرا در آمد. هرچند که پس از اجرای این سرود توسط ارکستر ملل در سال 1384 برخی در مورد واژه ی "اولین" که به این سرود اطلاق شده بود نظر مساعدی نداشتند، لیکن این اجرا تحسین اغلب اهالی موسیقی در مورد تنظیم، چگونگی اجرا و شعر سروده شده بر روی آن را در بر داشت.
ایده ی تنظیم مجدد این سرود برای ارکستر ملل به پیشنهاد آقای پیمان سلطانی و تایید شورای ارکستر صورت پذیرفت. در این تنظیم ضمن تطبیق عوامل ملودیک اثر با اصول موسیقی کلاسیک ایران و اضافه شدن اورتور، کودا و کادانس مناسب و با سرایش شعری ملی - میهنی توسط استاد بیژن ترقی و اجرای حماسی ارکستر، لحن جدیدی از این اثر خلق شد که منحصر به ارکستر ملل است.
همچنین آقای بیژن ترقی طی دست نوشته ای حق اجرای شعر آن را نیز به طور رسمی به پیمان سلطانی و ارکستر ملل واگذار و در صفحه ی 543 کتاب " آتش کاروان" به آن اشاره نموده اند. لذا ارکستر ملل این اجرای سرود مذکور را متعلق به خود می داند و هرگونه اجرای این سرود را، که بر مبنای این تنظیم و شعر توسط افراد یا گروه های دیگر صورت پذیرد، غیر قانونی و قابل پیگیری تلقی میکند. (یادآوری می شود که دو تنظیم توسط پیمان سلطانی و سیاوش بیضایی برای ارکستر ملل از این اثر انجام شده است، که هر دو در انحصار و اختیار ارکستر ملل هستند.)
شاید پخش چند صد باره ی این سرود از رادیو ها و شبکه های تلویزیونی مختلف کشور با معرفی آقای عقیلی به عنوان خواننده (البته اين اشتباهی است که از سوی مجريان صدا و سيما مدام انجام می گيرد که خواننده را مؤلف و تنها مجری آثار موسيقی می دانند)، ایشان را مجاب نموده است که تصور کنند این اثر متعلق به خودشان است و هر کجا که دلشان بخواهد می توانند با اجرایی ضعیف این سرود را بخوانند و فراموش کنند که حتی نامی از ارکستر ملل به عنوان صاحب اثر ببرند.
آقای عقیلی که بخش مهمی از شهرت و اعتبار خود را مدیون ارکستر ملل و این سرود هستند، باید بدانند که این اثر را نه تنها ایشان بلکه آقایان سینا سرلک و حسین علیشاپور نیز به همراه ارکستر ملل خوانده اند و اتفاقا اجرای آقای حسین علیشاپور به دور از تحریرهای تقلیدی و فریادهای تصنعی زیباترین اجرای این سرود است که در سی و یکم فروردین 87 در مقابل سر در باغ ملی تهران به سمع مخاطبین ارکستر رسید. در پایان یاد آور میشوم که بهتر است ابتدا به حریم معنوی یکدیگر احترام بگذاریم و سپس رعایت قوانین کپی رایت را انتظار داشته باشیم.
*مدير اجرايي اركستر ملل
۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سهشنبه
یک اثر متعلق به کیست؟
روشنک دیبا
در پاسخ به پرسش فوق، قطعاً نام خالق اثر به ذهن می رسد و سؤال بعدی این است: خالق اثر کیست؟ پاسخ به این سؤال به سادگی پرسش قبلی نیست. ما چه کسی را به عنوان خالق یک اثر می شناسیم؟ همه می دانند که روند تکامل هنر یک روند پلکانی ست، و هر هنرمند از استادانش و محیط اطرافش می آموزد و تأثیر می پذیرد و بر دستاوردهای آنان به سهم خود پله ای می سازد که شاید از فراز آن بتوان افق را گسترده تر دید. اما این امر به سادگی اتفاق نمی افتد. قطعاً در بررسی تبار شناسی یک جریان هنری و تاریخ یک اثر سخن از سرچشمه های آفرینش آن به میان می آید اما در نهایت یک اثر متعلق به کسی ست که به آن جان بخشیده است. "در تمام اعصار دلاورانی هستند که کارهای اعجاب انگیزی می کنند، زیرا نمی توانند کاری غیر از آن انجام دهند، و نه آن ها و نه دیگران پی نمی برند که چگونه و چرا چنین کارهایی انجام می گیرند. پیش از آفرینش کامل یک اثر، حتا کسی پی نمی برد که چه چیزی در حال وقوع است و خودِ شخص به هیچ وجه پی نمی برد که چه کرده است، مگر لحظه ای که آن را تماماً به انجام برساند."[1]
روند آفرینش یک اثر به صورتی است که در هر مرحله ای از ایده تا اجرا وامدار آموزه ها و الهامات هنرمند است که با درون او می آمیزد و در نهایت خلق اثر صورت می پذیرد. هرگز هیچ هنرمند بزرگ و معتبری نقش ایده ها و الهاماتی که از محیط خود و آثار پیشینیان خود جذب کرده را انکار نکرده است. با این وجود یک اثر به نام پدید آورنده ی آن شناخته می شود. گرچه بر کسی پوشیده نیست که اگر هنرمندی از خود، از درون خلاّقه ی خود، بر یک اثر چیزی نیفزاید که به آن هویت تازه ای ببخشد، به صورتی که روایت جدیدی اتفاق نیفتد، اثر او به نام سرقت هنری شناخته می شود.
"در زمینه ی کارهای هنری، خالق مانند بقیه ی مردم زندگی می کند، او نسبت به تغییرات در شیوه ی زیستن حساس است و هنرش به طور اجتناب ناپذیری متأثر از شیوه ای است که هر نسل زندگی می کند، متأثر از شیوه ای است که هر نسل آموزش می بیند و متأثر از شیوه ای است که به تکاپو می افتد، تمام این ها کمپوزیسیون آن نسل را می آفریند."[2]
چنانچه هرگز کسی ادعا نکرده که نقاب هایی که پیکاسو ساخته متعلق به قبایل افریقایی ست و تنها تأثیر پذیری پیکاسو از هنر افریقایی مطرح می شود، و یا برخی تابلو های نقاشی ماتیس به نام نگارگران ایرانی امضا نمی شوند و بسیار موارد مشابه دیگر. در ادبیات نیز هیچ کس غزلیات حافظ را به نام خواجوی کرمانی نمی شناسد، گر چه همه می دانند و حافظ نیز اذعان دارد که از خواجو تأثیر بسیار گرفته است.
حتا بیرون از حوزه ی آثار هنری، اگر شما به یک مخترع، ایده ی ساخت یک محصول را بدهید، و او آن را بسازد، نمی توانید برای ثبت اختراع به نام خود اقدام کنید! و خریدار یک اثر نیز حقوق مادی آن را داراست، نه حقوق آفرینش آن را.
با توجه به نکات مذکور در نظر دارم مطلبی را مطرح کنم. نظر به این که نخستین سرود ملی ایران که منسوب به لومر است، تنها یک ملودی بوده و آن نیز به دلایل بسیارِ تاریخی و اجتماعی به فراموشی سپرده شده بوده و پس از سال ها توسط آقای پیمان سلطانی غبار آن زدوده شده و با یک انگیزه ی تحسین برانگیز ملی به شایستگی برای ارکستر آهنگسازی و تنظیم و اجرا گردیده و به پیشنهاد ایشان یکی از بهترین ترانه سرایان امروز ایران بر اساس آن برای نخستین بار شعری سروده، این اثر در واقع به صورت تازه ای روایت شده و تولدی دیگر و جایگاه نوین و ارجمندی یافته است. معتقدم چنانچه تنها ضبط باقی مانده از آن اجرا را بشنوید، درمی یابید که چه کار عظیمی صورت گرفته تا این اثر به میان مردم برده شود و چنان باشد که اکنون هست. بی تردید آقای سلطانی در مقام آفریننده ی این اثر قرار می گیرد، چرا که کاری بسیار فراتر از بازخوانی آن انجام داده است. با این وصف متأسفانه حقوق معنوی این اثر چنان که باید رعایت نمی شود. این اثر در بازار منتشر نشده و تنها از رادیو و تلویزیون به مناسبت های مختلف پخش می گردد، اما فقط نام خواننده ی آن ذکر می شود. روشن است که خواننده ی یک اثر در اجرا نقشی چون دیگر نوازندگان دارد و یکی از اعضای موقت یا دائمی یک گروه موسیقی ست و با هیچ معیار عقل پسندی به عنوان مؤلف یا صاحب یک اثر موسیقایی شناخته و یا پنداشته نمی شود. همان طور که سرود «ای ایران» استاد خالقی اجراهای متعدد دارد و هیچ کدام از خوانندگان آن به نام مؤلف آن شناخته نمی شوند. بنابراین شایسته است که وقتی از اثری لذت می بریم، بدانیم اثر کیست. عقیده دارم که رسانه ها و مردم با حمایت از چنین حرکت هایی در عرصه ی موسیقی ملی مشوق دیگر جوانان موسیقی دان مستعد و خلاق در این مسیر خواهند بود تا ما هر روز موسیقی غنی تر و به تَبَع زمانه ی زیباتری داشته باشیم.
[1] پیکاسو- نوشته ی گرترود اشتاین- ترجمه ی فروزان گنجی زاده
[2] همان
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه
كنسرت دستان و همايون شجريان در شيكاگو نيز با اقبال فراوان بر گزار گرديد
اين گونه به نظر ميرسد كه حركتي هدفمند از طرف گروه دستان و همايون شجريان جهت ارائهي كارهاي موسيقي دستگاهي براي جوانان ايراني و ايراني تبار در كشور آمريكا در حال انجام ميباشد .
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه
کنسرت مینیا پولیس دستان و همایون شجریان با استقبالی دور از انتظار در میان علاقمندان جوان ایرانی برگزار شد
در میان شهر ها ی امریکا مینیا پولیس از مناطقی است که کمتر مورد توجه برنامه گزاران ایرانی بوده و بندرت در آن کنسرت موسیقی دستگاهي برگزار گردیده . اينبارخانه هنر ایران دانشگاه مینسوتا، همان گونه که از اسمش پیداست تشکیلاتیست که توسط دانشجویان جوان ویا فارغالتحصيل ایرانی و یا ایرانی تبار اداره میشود بر گزاری کنسرت دستان و همایون شجریان را به عهده داشت که در نهایت نظم و به بهترین حالت ممکن از عهده این کار برآمدند.
امیر حسین کیائی . آیدا شاه قاسمی . بکتا ش بقراطی . فروه مخصوص. مهسا منتظر القائم .ایمان آگنج
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه
واشینگتن و آتلانتا مقدم هنرمندان دستان وهمایون شجریان را گلباران نمود
واشینگتن مقدم هنرمندان دستان وهمایون شجریان را گلباران نمود
استقبال پر شور و حال ایرانیان مقیم واشنگتن که بعضی همراه دوستان امریکائی خود آمده بودند فضای نستالژیکی در سالن دانشگاه جرج ماسن ایجاد نموداین اولین اجرای مستثل همایون شجریان در آمریکا بود
تماس مختصری با گروه دستان داشتیم و مطلع شديم کنسرت اتلانتا با موفقیت و استقبالی بسیار خوب بر گزار شد و یک هفته استراحت تا کنسرت بعدی در مینیاپولیس فرصتی است تا هنرمندان رنج سفر های پی در پی و طولانی را از تن به در کنند
Friday, May 15th, 2009
Time: 7:30 pm
Ted Mann Concert Hall
2128
Info: 1-(612) 481.0833 or e-mail us at iham@umn.edu.
Friday May 22, 2009
Time: 8:00 pm
University Theater,Shasta Hall 113
Info: 1-(916) 705 8798
Saturday May 23, 2009
Wilshire Ebell Theatre
Info: 1-(323) 939-1128 & (714)870 54 09
Sunday May 24, 2009
Info: 1-(510) 888 2376
Thursday May 28, 2009
Time: 7:30PM
The Neurosciences Institute
10640 John jay
Info: 1-(858) 653-0336
Friday May 29, 2009
Benaroya Hall
Info: 1-(206)719-6447
Sunday May 31st, 2009
Time: 8 pm
Centennial Theater
Info: 1-(604) 904 8866
Friday, June 5, 2009
Time: 8 pm
Ticket Master: 1-416-872-1111
Saturday June 6th, 2009
Salle Marie- Gerin-Lajoie
Pavillon Judith Jasmin
405, rue Ste- Catherine E
Metro Berri– UQAM
Info: 1-(514) 678 -4030
Sunday June 7th, 2009
Time: 7:30PM
Info: 1-(613) 889 4700
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه
در حاشيه كنسرت گروه دستان همراه با همايون شجريان / 2
حمید متبسم هنرمند پرتلاش در فاصله یک هفته ئی بین کنسرت های اروپا و آمریکاسه کنسرت با گروه مضراب در لهستان آلمان و سوئیس بر گزار مینماید که 2 کنسرت اول به خوانندگی سالار عقيلي و سومی به صورت گروه نوازي و بدون خواننده ميباشد.
پژمان حدادي به همراه پس از اين تور همراه امام یار حسینوف کمانچه نواز از اذربایجان یک مجموعه کنسرت در اذربایجان وایران اجرا خواهد نمود.
همايون شجريان به همراه سعيد فرج پوري به ايران برگشتند و در راه آماده شدن براي رفتن به تور آمريكا ميباشند.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۹, چهارشنبه
در حاشيه كنسرت گروه دستان همراه با همايون شجريان
شما که سال ها ریتم کار کرده اید کار کردن با همایون شجریان که خود از نوازندگان چیره دست تنبک است چه حسی دارد؟ ایا متفاوت است با تجربیات دیگر؟
شما بیش از همه افراد دستان سابقه همکاری با همایون را دارید هم ساز وهمراه آواز همچنین اهنگ سازی چند سال و از چه زمانی با همايون كار كرديد و آشنا شديد؟
جناب بهروزي نيا استقبال بينندگان از موسيقي ايران چگونهاست؟
۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سهشنبه
کنسرت یک معجزه بود، یک گنجینه بود
به دیدارکنسرت دستان و همایون شجریان رفتم با توجه به دور بودن محل کنسرت از محل سکونت من واینکه کنسرت یکشنبه 26 اپریل بود وامروز روز کاری باهمه درگیری ها ومشکلات ساعتی را به تماشای یک اجرای ارزشمند نشستم که از این بابت بی نهایت خوشحالم.
نمیدانم این نوشته منرا در سایتتان قرار میدهید یا نه ولی تنها محلی هست که میتوانم در این باره حرفم را بزنم. من 28 سال است که دروین بطور حرفه ئی به موسیقی میپردازم وسازم هم آلتوست وبا ارکستر های مختلف همکاری داشتم.تمام مدتی که در سالن کنسرت مشغول شنیدن وتماشای اجرای زنده این مجموعه بودم با لذتی سرشار به این میاندیشیدم که این یک گنجینه است یک معجزه است و تکرار نشدنیست .
برنامه در 2 بخش بود و هر یخش بیش از یک ساعت و نوازندگان بدون پارتیتور بدون رهبر قطعاتی بسیار پیچیده و نکنیکی را با مهارت کامل مینواختندهنوز که ساعت ها از اجرا گذشته است این تفکر مرا رها نمیکند که چونین هنرمندان ارزشمندی به چه جهت مورد حمایت دولت ها و کمپانی های بزرگ نیستند و از این که من نیز در این حرفه ام غمی تلخ آزارم میدهد. بسیار دارم ولی نمیتوانم ذهنیات خود را بنویسم پس به موسیقی پناه میبرم.
------------------------------------------
- 8 می (18 اردیبهشت 88) واشنگتن
- 10 می (20 اردیبهشت 88) آتلانتا
- 15 می (25 اردیبهشت 88) مینسوتا
- 16 می (26 اردیبهشت 88) شیکاگو
- 17 می (27 اردیبهشت 88) دالاس
- 22 می ( 1 خرداد 88) ساکرامنتو
- 23 می (2 خرداد 88) لس آنجلس
- 24 می (3 خرداد 88) سن خوزه
- 29 می ( 8 خرداد 88) سیاتل
- 31 می (10 خرداد 88) ونکور
- 5 جون (15 خرداد 88) مونترال
- 6 جون (16 خرداد 88) تورنتو
- 7جون (17 خرداد 88) اوتاوا
مونیخ از زیبائی افرینان دستان و همایون شجریان استقبال شایسته ای نمود
روز شنبه 25 آپریل برنامه سر ساعت در میان تشویق شرکت کنندگان اغاز شد در سالن انتظارفبل از شروع همه صحبت ها از این مجموعه بود و آلبوم منتشر شده 2 سی دی با دفترچه 40 صفحه ئی همراهش در دست همه بودبا پایان پذیرفتن هر قطعه تشویق شرکت کنندگان ارتباط قطعات را از یکدیگر میگسست
محمد جواد رهنمائ
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه
ساده و صميمي / ابراز علاقهي يك بينندهي ايراني در مورد كنسرت گروه دستان در لندن
من از طرفداران سر سخت استاد شجریان هستم و فرزند ایشان را هم که دست پرورده چنان پدری هست طبیعتا خیلی دوست دارم
.دلشوره عجیبی داشتم با وجودی که می دانستم در شروع کنسرت برق قطع نخواهد شد ولی خاطره تلخ سال پیش آزارم می داد. برنامه در ساعت اعلام شده شروع شد و هنرمندان گروه دستان به ترتیب سامانی. حدادی. متبسم. همایون. بهروزی نیا. فرج پوری با تشویق مردم به روی صحنه آمدند.همگی بسیار شاد با آرامشی مشهود در چهره ها که به بیننده حس خوبی می داد.
نگاه ها ولبخند هایشان به یکدیگر نشان از صمیمیت عمیقی بین آنها بود .آواز ها دلنشین و ترانه ها عارفانه و عاشقانه بود.قیژک کولی.با شور خاصی اجرا شد.زمانی که نوازندگان همصدا با سازشان زهی عشق می خواندند.کاملا در صورت ها و چشمانشان زهی عشق منتشر می شد.انصافا گروه دستان از افتخارات موسیقی کشور ما هست
من تا حالا هیچوقت گزارش ننوشتم ولی سال قبل از اینترنت این مطالب روز شمار را روی سایت دیگریمیخواندم فکر کردم این ها را بنویسم و برای شما ایمیل کنم
با تشكر از شما مهناز اکملی دانشجوی کامپیوتر از بیرمنگهام-انگلستان
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سهشنبه
دريا دادور به اجراي برنامه ميپردازد
دريا دادور خواننده سوپرانوي پر آوازهي ايراني 7 جون 2009 در كشور انگلستان و در شهر لندن به اجراي كنسرت خواهد پرداخت.
شايان ذكر است در اين كنسرت سبكهاي مختلفي از موسيقي مانند موسيقي فلكلور ايران به اجرا در خواهد آمد.
براي اطلاعات بيشتر به آدرس:
مراجعه فرماييد.
۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه
دومين كنسرت از مجموعه تور گروه دستان و همايون شجريان شب گذشته در سالن فلارموني شهر كلن در كشور آلمان برگزار شد.
جواد رهنمائي خبر نگار ما در اروپا به اين وبلاگ گفت: كنسرت راس ساعت 20 آغاز شد كه با خوشآمد گويي دكتر شمس انوري همراه بود.
نور پردازي از كيفيت قابل توجهي برخوردار بود و حضور علاقهمندان به سالن بزرگ فلارموني گرماي خاصي بخشيده بود.
زخمههاي نرم تار كه با لطافت خاصي همراه بود بينندگان اين كنسرت را به سكوت و حضور دعوت نمود،سپس بربط ادامهكار را به صداي پر طنين همايون شجريان سپرد و برنامه ادامه يافت.
۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه
اولین کنسرت از مجموعه کنسرت های اروپا و امریکای همایون شجریان همراه دستان در میان استقبال پر شکوه علاقمندان برگزار شد
که بعضی از آن ها سال هاست از ایران به دور هستند و تعدادی از انها حتی هرگز ایران را ندیده اند در کنار بسیاری از اروپائیانقابل توجه بود. گروه دستان و همایون شجریان با انرژی فراوان اجرائی بسیار موفق را ارائه دادند.
حاشيهها
به گفتهي سايت: http://www.tropentheater.nl/smartsite.shtml?ch=FAB&id=5082&ActiviteitID=5163&BeginDatum=4/17/2009%208:30:00%20PM&RecordTitle=Homayoun%20Shajarian%20% 26%20Dastan%20Ensemble
بليتهاي اين اجرا از چند روز پيش به اتمام رسيده بود.
خبرنگار وب لاگ آرپژدر اروپا: جواد رهنما يي
عكس: جواد رهنمايي
ويرايش متن: آرپژ خياط تيموريان
۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه
بنا به درخواست تعداد زيادي ازاهالی سرزمین موسیقی، علاقمندان به همایون شجریان و یاران و دوستداران گروه دستان
بنا به درخواست تعداد زيادي ازاهالی سرزمین موسیقی، علاقمندان به همایون شجریان و یاران و دوستداران گروه دستان، بر آن شديم تاروز شمار تور امریکای شمالی این عزیزان راهمانند تور اروپائی سال گذشته با همکاری علاقمندان بر روی اینترنت قرار دهیم قبل از شروع جهت پاسخگوئی به سوالاتي كه با ایمیل وتلفن های مکرردر مورد این مجموعه برنامه شده بود سر تمرین گروه مضراب به سراغ استاد حمید متبسم رفتیم و در اين رابطه به گفت و گوي كوتاهي نشستيم.
در اين مجموعه كنسرتها همان قطعات دو آلبوم غيژك كولي وخورشيد آرزو اجرا خواهد شد و ما برنامه های تازه ای که آماده می کنیم را همیشه در نقاط مختلف به اجرا می گذاریم و این بار باقیمانده تور اروپائیمان و در ادامه تور آمریکای شمالی را با این رپرتوار دنبال خواهیم کرد.
گروه دستان در اجراهاي سالهاي قبل خود مثل اجراهايي كه با خانم پريسا و آقايان شهرام ناظري و سالار عقيلي داشته، مجموعههاي دوم و سوم را هم به روي صحنه برده ومنتشر شده آيا از همكاري همايون شجريان و گروه دستان هم بايد همين انتظار را داشت يا خير؟
سعی و قصد ما این است.
با توجه به زمان برگزاری این کنسرت ها که با فاصله کمی از مجموعه برنامه های مختلف نوروزی ایرانی برگزار میشود و وضعیت نا بسامان اقتصادی در اروپا و امریکا و هزینه های بسیار سنگین این سفر ها و زحمت زیادی که فرد فرداعضای گروه وخواننده متحمل می شوید ایا بازدهی مناسبی دارد؟
ما تا آنجا که بتوانیم کارمان را انجام می دهیم مانند همه مردم دنیا، بعلاوه استقبالی که تاکنون از این برنامه شده نشانی از مشکلات اقتصادی ندارد.
با تشكر از شما
۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه
بابك كامگار برندهي جايزهي اول موسيقي فيلم دركشور هلند شد
Unheard film festival , the Battle 2009 Amsterdam
دريافت كرد
وي متولد سال 1359 ميباشد و در سال 2000 ميلادي ايران را به مقصد هلند ترك كرد و در آن كشوربه تحصيل موسيقي پرداخت ليسانس خود را اخذ نمود و هم اكنون مشغول ادامه تحصيل ميباشد.
وي در گفتگو با وب لاگ آرپژگفت: در اين فستيوال 55 نفر شركت داشتند كه 15 نفر كانديد گرفتن جايزه شدند وبعد از آن من به عنوان نفر اول برگزيده و اين جايزه را دريافت نمودم
كامگار در ادامه افزود: يكي از جوايزي كه به من داده شد شركت در
لندن است كه براي من بسيار ارزشمند و حائز اهميت است symposiume film music
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه
متبسم:هنر باید در لحظه تاثیرگذار باشد/قسمت دوم مصاحبه با حميد متبسم دربارهي آلبوم ( به نام گل سرخ )
حال و فضای تکنوازی سیتار در این مجموعه به نوازنده توضیح داده شده و خطوط در همنوازی ها همگی نوشته شده و از قبل ساخته شده است، از آنجا که سیتار موسیقی هندی خالص اجرا نمی کند و تحت تاثیر نظر نگارنده است، عنوان تلفیقی برای این تقابل مناسب نیست.
اصولا در کار هنر جستجوی منظور و هدف و ضرورت به جائی نمی رسد، نظم هنر با نظم پدیده های دیگر متفاوت است و در ذات هنر "بهم ریختن و در بی نظمی نظم جدیدی پدید آوردن" نهفته است.
انتظار نوپردازی در هنر موسیقی ایران با نگرانی صدمه خوردن به چهارچوب آن سازگار نیست، آنچه متحول می شود تغییر می کند و حتما به چهار چوب گذشته اش صدمه می خورد، البته فقط در آن اثر! در کنار کوچکی همچو من، هستند بسیاری از بزرگان که حافظ چهار چوب قدیمی این هنر اند؛ پس جای هیچ نگرانی نیست. استعاره و فانتزی در کلام "به نام گل سرخ" مرا به آنجا می برد که بی پروا باشم. به این فراز شعر توجه کنید: زین بر نسیم بگذار تا بگذری از این بحر؛ وز آن دو روزن صبح در کوچه باغ مستی باران صبحدم را بر شاخه اقاقی آئینه خدا کن. هنگامی که می توان اینگونه در شعر بی پروا بود چرا در موسیقی نباشیم؟
ساز سیتار در هلند ضبط شده و یا به خاطر ضبط این ساز به کشور دیگری سفر کردید؟
این نوازنده جوان در هلند زندگی می کند و من این بخش کار را در استودیوئی در آلمان ضبط کردم.
آقای سیدهارت کیشنا با موسیقی ایران و کارهای دستان آشنایی داشتند یا خیر؟
تازه آشنائی پیدا کرده اند.
آیا اجباری در کار بود که این اثر فقط با گروه دستان اجرا شود؟ شما در این سی دی از 3 نوازندهی میهمان دعوت به همکاری کردید، آقای سید هارت کیشنا برای نواختن سیتار – آقای پویا سرائی نوازندهی سنتور و آقای رضا آبائی نوازندهی قیژک. اگر بخواهیم وجه تشابهی در ساز بندی این مجموعه و سازهای غربی پیدا کنیم به نظر میرسد شما از قیژک به عنوان ویولن آلتو استفاده کردهاید و از سنتور برای رنگ بندی کار به عنوان پیانو. سیتار هم که در واقع سولیست محسوب میشود. پس بهتر نبود این کار برای یک ارکستر غربي تنظیم و نواخته میشد؟ با ورود سیتار این قاعده که حتما باید از ساز ایرانی استفاده شود شکسته شده بود، چرا این کار انجام نشد تا کار کمی روان تر به گوش شنونده برسد و از این سنگینی یا به قولی فلسفی بودن رهایی یابد؟
منظورتان این است که اگر اینگونه می شد دیگر سنگین و فلسفی نبود!؟
یا منظورتان این است که فلسفی و سنگین بودن خوب نیست!؟ یا شاید می خواهید بگوئید که ویلن آلتو و پیانو در ایجاد چنین فضائی مجازند و سنتور و غیژک خیر!؟ منظور از "روان بگوش رسیدن" اگر راحت درک شدن است و اگراشاره ای است به پیچیدگی این اثر، تائیدی است بر "به نام گل سرخ" و تشویقی برای من. چرا که هر آن موسیقی که تازه است، گوش تازه می خواهد و با باورهای مطلق و تنگ نظری هماهنگی ندارد. در ارتباط با تنظیم این اثر برای ساز های غربی: تمام این کار هائی که شما می گوئید می توانست انجام بشود، ولی این فقط به صاحب اثر برمی گردد اينکه چگونه کارش را ارائه کند. گروه دستان یکی از بهترین های همنوازی در ایران است و برای من افتخاری است که دستان این اثر را اجرا کرده است و در این ارتباط اجبار کلمه ای است نامناسب. استفاده کردن از سازهای دیگر نیز در برنامه کاری گروه دستان و بر اساس ضرورت همیشه ممکن است.
منظور من این نبود که اگر از ارکستر سنفونیک استفاده میکردید دیگر کار سنگین و فلسفی نبود یا این که سنگین و فلسفی بودن خوب نیست. منظور من ارتباط برقرار کردن سریع مخاطب با اثر است. ببینید گوش مردم ایران سالها است که با ارکستر های بزرگ آشنا شده ارکسترهایی چون گلها – رادیو و... گرچه از دههی 50 به بعد آنسامبلهای سازهای ایرانی بسیاری تشکیل شد و خوش درخشیدند اما هنوز مردم با ارکستر بزرگ راحت تر ارتباط میگیرند و جالب است بدانید که به تازگی در ایران هر آنسامبل جدیدی که تشکیل میشود اکثرا ارکستر بزرگ هستند و سبک و شیوهی ارکستر گلها – ارکستر ملی و ... را دنبال میکنند و تنها ارکستر بزرگی که تشکیل شده و راه جدیدی را پیش گرفت ارکستر ملل بوده با این که هزینه کار ارکستر بزرگ بیشتر از یک ارکستر 8 نفره است و عملا کار با ارکستر بزرگ کاری است دشوار چون المانهایی را میطلبد که در ایران زیاد در دسترس نیست از جمله مکان تمرین خوب، رهبر ارکستر خوب و... شخصا معتقد هستم که ادای مطلب با یک ارکستر 8-9 نفره بسیار سختتر از یک ارکستر مثلا 50 نفره است اما در بین مخاطبین چنین برداشتی وجود ندارد. اگر در این باره توضیحی دارید بفرمایید؟
من به این اعتقاد دارم که هنر باید در لحظه تاثیرگذار باشد، لیکن هنرمند نباید کیفیت های کار خودش را تحت تاثیر این نظریه قرار بدهد. حجم ارکستر نشان کیفیت کار نیست و هر اثر موسیقائی فرم و سازبندی خود را می طلبد و هم از این روست که پدیده های تکنوازی، دو نوازی، تریو تا ارکسترهای مجلسی و سمفونیک و غیره به وجود آمده است. سنگین و فلسفی اگر عناوین درستی برای "به نام گل سرخ" باشد! هدف آهنگساز نبوده، بلکه به ذات کار مربوط است و اجتناب ناپذیر. شاید بهتر است بجا ی سنگین یا فلسفی بگوئیم که این کار متفاوت است. این درست مانند این است که شما یک غذای سنتی طبخ کنید که تکلیف طعمش برای همه مشخص است و آشپز اگر از دستور مرسوم طبخ آن غذا عدول کند مورد سئوال قرار می گیرد، نه در مورد اصل آن! در این مورد ولی، متریال های شما سنتی است و غذا سنتی نیست و نمی خواهد باشد.
حال باید دید، آنکه این غذای تازه را ارزش گذاری می کند ذائقه ای سلامت دارد؟ یا اساسا برای چشیدن طعم دیگری آماده است؟
در هر حال، من به عنوان پدیدآورنده و مسئول این اثر، به سلیقه مخالف همه آنهائی که با گشاده قلبی و تامل و نه با پیش داروی و معیار های سنتی "به نام گل سرخ" را می سنجند، احترام می گذارم و برای شنیدن سخن شان همه گوشم.
دوست دارم کمی به مسائل فنی کار بپردازم، ضبط آلبوم "به نام گل سرخ" چند ساعت زمان برد؟
درست بخاطر ندارم ولی فکر می کنم مجموعا چهار روز.
آیا سازها تک تک ضبط گردیده (گروه دستان) یا به صورت گروه نوازی نواخته و ضبط شد؟
ما معمولا سعی بر اجرای گروهی در استودیو داریم و بسیاری از آثار دستان اینگونه ضبط شده اند، در ارتباط با این کار ولی در گروه های مضرابی، کششی و کوبه ای به استودیو رفتیم.
همان طور که میدانیم اعضا گروه دستان به جز آقای فرج پوری هیچ یک در ایران ساکن نیستند و شما فقط برای اجرای کنسرت به ایران سفر کردید، با اين توصيف، این آلبوم چه موقع ضبط گردید؟
شما می دانید که ما در چند سال اخیر زمان زیادی در ایران بودیم و کنسرت های متعددی دادیم، به علاوه، سفر های مشترک ما به نقاط مختلف جهان به ما این امکان را می دهد که باهم باشیم و به برنامه های آینده مان بپردازیم و تمرین کنیم.
برنامهی آینده شما چه خواهد بود؟
دو کار قدیمی ام "ونوشه" برای سه تار و ارکستر سازهای ملی و "رقص ناز" برای تار و ارکستر سازهای ملی را که قبلا با قلم و دوات نوشته شده بود را در کامپیوتر به نگاری کردم و امیددارم که در پائیز آینده با کمک موسسه "نقطه تعریف" تقدیم علاقمندان کنم. در حال حاضر با گروه دستان مشغول تدارک کنسرت با همایون شجریان و اجرای دو اثر "خورشید آرزو" و "غژک کولی" در اروپا و آمریکای شمالی هستیم. برای سال 2010 ارائه صحنه ای "به نام گل سرخ" را در نظر داریم و کارمان با همایون شجریان را نیز دنبال خواهیم کرد. پروژه موسیقی "سیمرغ"- اپرتی برای ارکستر بزرگ ساز های ملی و پنج خواننده- کاری که از سال 1375 روی داستان زال از شاهنامه فردوسی در دست دارم، بزودی به پایان خواهد رسید و بطور رسمی فعالیت و تمرین هایش را آغاز خواهیم کرد.
لينك مطلب: http://www.harmonytalk.com/id/1925
۱۳۸۸ فروردین ۲۱, جمعه
سي ونهمين شماره هفته نامه بين المللي هنرمند ويژه نامهي پيمان سلطاني منتشر شد
در اين شماره شاهد گفت گو با پيمان سلطاني ( به قلم روزبه دارابي)،نگاهي به فعاليتهاي اركستر ملل ( به قلم ضيا الدين ناظم پور )، تاريخچه اركستر ملل، بيانيه اركستر ملل، يادداشت بزرگاني چون لوريس چكناوريان،مه لقا ملاح،عليرضا پور اميد،رامبد صديف،محمود دولت آبادي،يارتا ياران،بيژن ترقي،مرحوم اكبر رادي،در مورد اركستر ملل خواهيم بود.
شايان ذكر است در صفحهي 41 اين شماره به فعاليتهاي پيمان سلطاني از سال 1355 تا كنون اشاره شده است.
۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سهشنبه
متبسم:راحت طلبي با ذات هنر مغايرت دارد / گفت و گو دربارهي آلبوم به نام گل سرخ (قسمت اول)
۱۳۸۸ فروردین ۶, پنجشنبه
تور اروپايي دستان و همايون شجريان
مييابد.
این برنامه در دو قسمت با نام قیژک کولی در دستگاه شور مایه دشتی ساخته حمید متبسم و خورشید آرزو در دستگاه بیات اصفهان ساخته سعید فرجپوری اجرا میشود .
برنامه کنسرتها در امریکا و کانادا:
- 8 می (18 اردیبهشت 88) واشنگتن
- 10 می (20 اردیبهشت 88) آتلانتا
- 15 می (25 اردیبهشت 88) مینسوتا
- 16 می (26 اردیبهشت 88) شیکاگو
- 17 می (27 اردیبهشت 88) دالاس
- 22 می ( 1 خرداد 88) ساکرامنتو
- 23 می (2 خرداد 88) لس آنجلس
- 24 می (3 خرداد 88) سن خوزه
- 29 می ( 8 خرداد 88) سیاتل
- 31 می (10 خرداد 88) ونکور
- 5 جون (15 خرداد 88) مونترال
- 6 جون (16 خرداد 88) تورنتو
- 7جون (17 خرداد 88) اوتاوا
۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه
۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سهشنبه
حسين بهروزي نيا اولين بربط ساخته شده را به موزه Horniman لندن اهداء كرد
بربط شکل ایرانی ساز عود است که از روی تصاویر و نوشته ها دوباره سازی شده و استاد حسین بهروزی نیا اولین نوازنده صاحب نام است که از ابتکار استاد قنبری مهر استقبال کرد و از زمان طراحی این ساز بربط می نوازد.
The first Barbat made by ustad Ebrahim Ghanbari Mehr in 1996 based on many years of research was presented to the Horniman Museum in London, UK by ustad Hossein Behroozinia on Saturday 29 November 2008
۱۳۸۷ بهمن ۵, شنبه
كنسرت گروه ژيوار در تهران برگزار شد
گروه موسيقي بانوان ژيوار به سرپرستي مينو اصحابي و آواز ژيوار شيخالاسلامي در روزهاي 5 و 6 دي ماه 1387 در تهران و در سالن مشق ( ميراث فرهنگي ) به اجراي برنامه پرداخت.
در اين برنامه قطعاتي از موسيقي كردستان و موسيقي دستگاهي ايران به اجرا در آمد
اعضاي گروه عبارتند از:
كتايون ملك مطيعي سنتور
مينو اصحابي كمانچه
شيوار قهرماني نژاد تار
سارا سلطاني تار
حديث شرح قاموس قانون
نازنين قاسمي عود
تينا پير هادي عود
ناديا ثابت راسخي تنبك
عسل ملك زاده دف،دايره
شايان ذكر است گروه بانوان ژيوار در سال 1379 توسط ژيوار شيخالاسلامي تاسيس گرديد و تاكنون كنسرتهاي متععدي را در تهران برگزار نموده .
گفتني است ژيوار شيخالاسلامي براي اولين بار اجراي موسيقي بانوان در سنندج و سقز را به روي صحنه برد.
از آخرين اجراهاي اين گروه ميتوان به شركت در بيست و چهارمين جشنواره موسيقي فجر اشاره نمود.
۱۳۸۷ بهمن ۲, چهارشنبه
هر قفل كه بنگري كليد است / اركستر ملل
آقاي سلطاني با خبر شديم كه اركستر ملل قصد دارد دور جديدي از فعاليتهاي خود را آغاز كند لطفا در اين رابطه توضيحات خود را بفرماييد؟
بله به اتفتق گروه همياران اركستر ملل مسائل اداري و فني مربوط به اين اجرا را پي گيري كرديم و قرار است از آغاز سال 88 تمرينات اركستر رسما پي گيري شود.
در اين اجرا قصد داريد چه آثاري را اجرا كنيد؟
اركستر ملل ضمن وفا داري به مواضع هنري و معنوي خود در اين اجرا هم قطعاتي از موسيقي قديم ايران،موسيقي مشروطه،موسيقي فلكلور و آثاري از فرهنگهاي مختلف جهان را اجرا ميكند.