۱۳۸۷ تیر ۲۵, سه‌شنبه

گفت و گوی اینترنتی آرپژخیاط تیموریان با دکتر مسعود عطایی شاعر – قصه نویس – اهنگ ساز


با سلام و خسته نباشید خدمت شما :
آقای دکتر عطایی لطفا یک شرح حال کامل از خودتان برای ما باز گو کنید؟

من مسعود عطایی هستم در پانزدهم فروردین 1322 در شهر ورامین متولد شدم. از همان خردسالی عاشق شعر و موسیقی و داستان بودم به گونه ای که قبل از گرفتن دیپلم از دبیرستان دارالفنون تهران قصه می نوشتم – شعر می گفتم و شناختی قوی از دستگاه ها و گوشه های موسیقی داشتم .

در اوریل 1962 میلادی برای تحصیل پزشکی به آلمان امدم و هم اکنون به عنوان پزشک متخصص زنان در مطب ام مشغول کار هستم.

گزیده ی داستان های کوتاهم به زبان المانی به نام پسرک ورامینی در دسامبر 1990 منتشر شد و با استقبال محافل ادبی آلمان مواجه گردید

اولین مجموعه اشعارم به زبان فارسی ( چکامه های غربت ) در سال 1373 خورشیدی منتشر شد.

دومین مجموعه داستان های کوتاه به زبان آلمانی با نام بر بال های خیال در سال 1995 در نمایشگاه بین المللی فرانکفورت معرفی گردید .

نوول بیراهه های هوس به زبان المانی در سال 2005 به بازار امد.

تا به حال بیش از 50 ترانه و تصنیف ساخته ام و افتخار می کنم استادانی چون جواد معروفی – معینی کرمانشاهی تنظیم و ترانه سرائی بعضی از اهنگ های من را پذیرا شدند.

اولین کاست موسیقی من در سال 1994 با صدای خانم سروش ایزدی با نام ایران زمین من

دومین دیسک موسیقی حاوی هشت ترانه با صدای همین خواننده با نام نوای عشق در سال 1999 عرضه شد.

در سال 2000 میلادی اشعارم با نام شعله های پاییزی منتشر شد .

نشر اختران تهران در سال 1382 خورشیدی کتاب اوایی از اعماق منتشر کرد

و باز همین ناشر در سال 1385 کتاب بسیار سفر باید ... را به بازار عرضه کرد.

که کتاب اول در سال 1383 کاندیدای جایزه ادبی گلشیری شد.

در زمستان 2004 برگزیده های سروده هایم با نام فصل خاموشی انتشار یافت.

بهد از دیسک رد پای زندگی دیسک دلتنگی دومین سی دی بود از سوده هایم که آن ها را خودم دکلمه کردم.
جناب عطایی شما پزشک هستید ولی در عرصه موسیقی فعال ایا این دو رشته مختلف برای شما تناقض ذهنی ایجاد نمی کند؟

به هیچ وجه زیرا شغل پزشکی ( به ویژه در رشته ی تخصصی زنان ) نه تنها با جسم بلکه با احساسات و روان انسان ها سر و کار دارد و جان ماییه هر هنری ( به ویزه موسیقی ) روان و احساسات بشری ا ست .
شما هم در رشته شعر هم قصه نویسی و موسیقی مشغولید . هر کدام از این رشته ها در عرصه هنر برای خود تخصصی محسوب می شوند . چطور به این کار ها هم زمان رسیدگی می کنید؟

پاسخ شما را با یک بیت از حافظ می گویم:

عشقت رسد به فریاد ور خود به سان حافظ

قرآن زبر بخوانی در چهارده روایت

برای هر چیز که شما به ان وابسته و عاشق ان هستید بیشتر وقت می گذارید و به ان ارجعیت می دهید . من از ان زمان که به یاد دارم عاشق ادبیات و موسیقی بوده و هستم .

هنگامیکه در کلاس پنجم یا ششم ابتدایی بودم در تعطیلات تابستانی آن زمان که سه ماه طول می کشید همه ی همکلاسی های من به دنبال تفریح و بازی بودند من خودم را در یک اتاق کوچک حبس می کردم کتاب می خواندم – شعر می گفتم – و یک رادیوی کوچک مونس و همدم دائمی من بود که با دل و جان به ترانه هایی که از من پخش می شد گوش می سپردم با گذشت زمان این علاقه من بیشتر و بیشتر شده است.
با این عشقی که به ایران دارید چطور شد در خارج از کشور زندگی می کنید و در ان جا ماندگار شدید؟

حس کنجکاوی – شور و حال نو جوانی و رهایی از قید و بند های اجتماعی من را بر ان داشت – که ضد خواسته خانواده - برای تحصیل پزشکی از ایران به اروپا کوچ کنم و به مرور زمان به اداب و رسوم فرنگی ها عادت کردم . با انتخاب همسر المانی دارای دو فرزند شدم و مجموعه این شرایط و تحولات سیاسی در کشور خودم مرا به اجبار بر ان داشت که این همه سال در المان بمانم . ولی نیم قرن زیست در کشور بیگانه ذره ای از عشق من به ایران نکاسته و نخواهد کاست.
خود شما کدام یک از شاخه های فعالیتتان را حرفه ای تر می دانید؟ شعر – نویسندگی – موسیقی ؟

خود من نمی توانم به این پرسش شما پاسخ دهم – این قضاوت را باید به عهده ی خوانندگان و شنوندگان گذاشت.
چه رابطه ای میان هنر های شعر – قصه نویسی و موسیقی است ؟

به نظر من رابطه ای تنگاتنگ !

زبان شعر یا قصه یا نظم یا نثر – با هم خویشاوند هستند . به همین علت چه در گذشته و چه درحال بسیاری از رمان نویسان و به طور کل نویسندگان ( گاه تفننی – گاه حرفه ای ) شعر گفته و می گویند .

موسیقی ظریف ترین و زیبا ترین نوع بیان احساسات انسانی است - پس در خویشاوندی قصه و شعر نمی تواند هیچ شکی باشد.
آيا در عرصه نوازندگی هم فعالیت دارید؟


هیچ وقت – و در هیچ سازی استادی نداشتم. نواختن سنتور را خود اموز فرا گرفتم تا ان حد که بتوانم با کمکش اهنگ بسازم.
به کدام یک از دوره های موسیقی ایران ارزش بیشتری می دهید؟

حدودا در سال های 1330 تا 1350 خورشیدی ( البته به نظر من ) زیباترین – جاودانه ترین و ماندنی ترین آفرینش های هنری در زمینه ی موسیقی در این سال ها پدیدار شد .

استادانی چون وزیری – خالدی – صبا – خالدی – کسائی – مجد - ورزنده – تهرانی – تجویدی - بدیعی- شهناز – خرم و پرویز یاحقی باغبانان بی همتای گلزار موسیقی ایران بودند به ویزه در زمینه ی اهنگ سازی ساخته های محجوبی – مهدی خالدی - همایون خرم و پرویز یاحقی ماندگار و تکرار ناشدنی هستند.





نظر شما در مورد موسیقی ایرانی و تحول آن در برون مرز و درون مرز چیست؟

دید من در این زمینه بسیار منفی است . از سال 1357 تا امروز به استثنای چند اهنگ اثری ارزشمند و جاودانه ساخته نشده است.

در ایران اکثر اهنگ ها بی شور و حال – بی رمق و کمرنگ جلوه می کنند. و به خاطر نداشتن ترانه سرایانی چون رهی معیری – نواب صفا – تورج نگهبان – معینی کرمانشاهی –بیژن ترقی اشعار مولانا – سعدی و حافظ را به صورت ناشایسته در ملودی های یک نواختشان زور چپان می کنند و در خارج از کشور ( لوس انجلس ) ترانه های جلف و بی ارزش و مسخره تولید کرده و گوش جوان های ما را به این اثار مبتذل و غیر ایرانی عادت می دهند .

در حال حاضر من در رشته ی اهنگ سازی به جز فرهاد فخرالدینی و پرویز مشکاتیان کس دیگری را نمی شناسم .

ایا در اینده نزدیک اثری برای عرضه کردن دارید؟
بله تا عید نوروز سومین سی دی موسیقی من با نام اتش اشتیاق به بازار خواهد امد. این سی دی که شعر و اهنگ هایش از من است حاوی هشت ترانه می باشد که به شیوه ی نوستالژیک ساخته شده اند.
آقای دکتر ممکن است برای خوانندگان یکی از شهر های خود را انتخاب کنید ؟

بله – با کمال میل چون سخن از موسیقی است مناسب می دانم شعر تازه ای که به مناسبت سال روز در گذشت استاد پرویز یاحقی سروده ام به شما تقدیم کنم.

اعجاز

میان پنجه ی شیرین تو نهفته چه راز ؟که جان من شود افسون ،چو می نوازی سازتو خفته با پر و بالی شکسته در دل خاکزسحر ساز تو ، در آسمان کنم پروازهزار دام فکند ند در رهت دیوانتو را نبود به این حیله های هرزه نیازبه سینه، ساز فشردی و یک کمان در دستدوباره زنده شد آرش به لحظه ی اعجازاگر چه راه تو دشوار بود و پر آشوبولی تو پخته شدی از چنین نشیب و فرازصدای ساز تو شوریده است و کولی وارگهی چو سوز و گداز و گهی کرشمه و نازبه سوی کعبه عبادت کنند اهل طریقبه روی سنگ توسر می نهم به قصد نمازدر آن زمان که رسد ذوق دیگران پایانشکوه ِ گوهر ِ ، پرویز ، می شود آغاز .

مسعود عطائی 2/2 / 2008

چون امکانات فنی ما محدود است و متاسفانه نمی توانیم اهنگی را برای دانلود دوستان روی سایت بگذاریم امکان دارد ادرس وب سایت خود را برای خوانندگان بگویید تا از طریق سایت شما بتوانند به اهنگ های شما دست پیدا کنند و با شما در ارتباط باشند؟

بله – حتما :


www.massoud-atai.com



آقای دکتر عطایی از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید از شما تشکر می کنم.